کد مطلب:28681 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

نامه معاویه به ابن عبّاس












2554. وقعة صِفّین:معاویه به ابن عبّاس نوشت:

امّا بعد؛ ای هاشمیان! شما در آزردنِ هیچ كس، به اندازه آزردنِ یاران عثمان بن عفّان، شتاب ندارید؛ چندان كه طلحه و زبیر را كشتید، از آن رو كه خونخواهِ عثمان بودند و آنچه را بر او رفته بود، گران می شمردند.

اگر این همه برای آن است كه حكومت به بنی امیّه نرسد، پیش تر [ كسانی از خاندان] عَدی و تَیْم (عمر و ابو بكر) به آن دست یافتند؛ امّا شما به آنان درنیفتادید، بلكه فرمانبریِ خود از ایشان را آشكار كردید. اكنون حال چنین است كه می بینی و این جنگ ها برخی از هر دو طرف را چنان در كام خود فرو بُرده كه در آن به برابری رسیده ایم. پس هر چه شما را در ما به طمع اندازد، ما را در شما به طمع می افكَنَد و هر چه شما را از ما منصرف سازد، ما را از شما منصرف می كند.

ما چیزی را جز آنچه حاصل شد، امید داشتیم و [ حتّی] از كَمینه آنچه وقوع یافت، بیمناك بودیم. شما امروز در رویارویی با ما به تندیِ دیروز نیستید و فردا نیز به تندیِ امروز نخواهید بود. ما به حكومت شام كه در چنگ داریم، قناعت می ورزیم، شما هم به حكومت عراق كه در دست دارید، قناعت كنید.

پس بر قریش رحم آورید كه از بزرگانش تنها شش تن مانده اند:دو در شام، دو در عراق، و دو در حجاز. دو تنِ شام، من و عمرو، دو تنِ عراق، تو و علی، و دو تنِ حجاز، سعد و ابن عُمَر! دو تن از این شش، با تو دشمنی ورزیده اند و دو تنِ دیگر، در تو توقّف كرده اند. و امروز، تو سرآمدِ این جمع هستی. اگر مردم پس از عثمان با تو بیعت می كردند، ما شتابان تر از آن كه به سوی علی رویم، به تو می گرویدیم.[1].









    1. وقعة صفّین:414، الدرجات الرفیعة:112، الفتوح:152/3، شرح نهج البلاغة:65/8.